چکیده
مالیات یکی از ابزارهای سیاست مالی در تنظیم فعالیتهای مختلف اقتصادی در رسیدن به تعادل اقتصادی و عدالت اجتماعی است. سیاستهای مالیاتی از طریق تصحیح و تثبیت فعالیتهای اقتصادی در بخشهای مختلف، نه تنها به تأمین منابع مالی دولت، بلکه به رشد و توسعه اقتصادی نیز میتواند کمک کند. دولت با استفاده از سیاستهای مالیاتی مناسب و ترکیب بهینه مالیاتهای مستقیم و غیر مستقیم، میتواند به نحو مؤثرتری به اهداف تخصیص بهینه منابع، باز توزیع درآمد و عدالت اجتماعی نزدیکتر شود. به عبارت دیگر، نظریه مالیاتبندی بهینه در ادبیات مالیاتی در راستای در نظر گرفتن ملاحظات عدالت و برابرسـازی مطرح و گسترش یافته است. نرخهای بهینه شامل مجموعهای از نرخها اسـت کـه بایسـتی مقادیر بهینـهشان به گونهای انتخاب گردد که تابع مطلوبیت افراد را حداکثر کند، همچنین بیشترین درآمد و کمترین تبعات منفی اجتماعی را نیز در پی داشته باشد. در این راستا، میزان دریافتیهای حاصل از مالیاتها در کارایی اجرای سیاستهای مالی اثر دارد. یکی از عواملی که عملکرد دولت در دریافتهای مالیاتی را تحت تأثیر قرار میدهد، وجود فرصتهای رانتجویی است که از طریق آن امکان عدم پرداخت مالیات میتواند به وجود آید. در این مقاله، سعی شده است تا در چارچوب یک سیستم تعادل عمومی و روشهای بهینهیابی هوشمند (الگوریتم ژنتیک)، نرخهای بهینه مالیاتی در شرایط اقتصاد دارای رانت استخراج گردد. نتایج حاصل از بهینهیابی مدلهای تصریح شده نشان میدهد که با وجود رانتجویی در درآمدهای مالیاتی دولت، مالیات بر مصرف بیش از سطح بهینه است و در مقابل، مالیات بر حقوق و دستمزد بسیار کمتر از سطح بهینه عمل میکند. این یافتهها بیانگر آن است که امکان رانت در مالیات بر حقوق و دستمزد نسبت به مالیات بر مصرف به دلیل پیچیدگیهای اجرا و وصول آن بیشتر است؛ در حالی که رانت جویی در مالیات بر مصرف به دلیل شفافیت و تک نرخی بودن آن کمتر میباشد.
./files/site1/images/%D8%B3%D9%85%DB%8C%D9%85_%D9%86%D9%88%D8%B1.pngبازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |