۸ نتیجه برای پژویان
جمشید پژویان، باقر درویشی،
دوره ۱۸، شماره ۸ - ( ۶-۱۳۸۹ )
چکیده
شاخص های ارزیابی نظام مالیاتی ایران نظیر سهم پایین مالیات ها از تولید ناخالص داخلی و منابع تامین بودجه ، فشار مالیاتی بر شرکت ها در بخش مالیات های مستقیم و تمرکز بر مالیات بر ورادات در بخش مالیات های غیر مسقیم ، بیانگرآن است که نظام مالیاتی کشور از ساختار مطلوبی برخوردار نیست . مقایسه بین مالیات برشرکت و مالیات بر درآمد که قاعدتاً باید شامل کلیه درآمدها در اقتصاد ایران باشد نشان دهنده وجود عدم تعادل ، بی عدالتی و ناکارآمدی در جمع آوری مالیات های بر درآمد است یعنی عوامل اقتصادی غیر از شرکت ها علی رغم درآمد بالایی که دارند متناسب با آن سهم مالیات خود را پرداخت نمی نمایند و فرار مالیاتی در کسب درآمد بسیار متداول و رایج است. در نظام مالیاتی ایران در بخش مالیات های غیر مستقیم نیز یک مالیات عمومی بر مصرف و فروش وجود ندارد و آنچه که تحت این عنوان آمده فقط شامل مالیات های انتخابی می شود. در این مقاله، با هدف بهبود نظام مالیاتی کشور، اصلاحات ساختاری زیر ارائه شده است . اول، معرفی پایه های مالیاتی جدید که در این زمینه پایه های مالیات بر محیط زیست ، مالیات برعایدی سرمایه و مالیات های محلی معرفی شده اند. دوم، بهبود عملکرد پایه های مالیاتی موجود که در دو بخش هزینه و درآمد اصلاحات مورد نیاز در قالب معرفی پایه مالیات بر مجموع درآمد و مالیات بر ارزش افزوده ارائه شده است و در پایان نیز با توجه به اجرای سیاست های مرتبط با طرح تحول اقتصادی بخصوص در بخش انرژی، سیاست های مالیاتی مورد نیاز برای صرفه جویی در مصرف انرژی ارائه شده اند.
جمشید پژویان، احمد محمدی،
دوره ۲۰، شماره ۱۳ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
بررسی ادبیات رو به رشد در حوزه رشد و توسعه اقتصادی نشان می دهد که توانایی دولت ها در کسب درآمدهای مالیاتی از بخشهای مختلف جامعه و یا ظرفیت مالی دولت ها یکی از عوامل اساسی توسعه اقتصادی کشورها است. در این مقاله برای بررسی تأثیر ظرفیت مالی بر درآمد سرانه کشورها از تفاوتهای موجود در جنگهای خارجی آنها استفاده شده است. مطالعات تاریخی نشان می دهد که کشورها نه تنها از تجارب مختلفی در خصوص جنگهای خارجی تاریخی برخوردارند بلکه برای تأمین هزینه های جنگ به سرمایه گذاری در نهادهای مالیاتی خود روی آوردهاند. با تعریف متغیر "نسبت روزهایی که هر کشور درگیر جنگ خارجی بوده" و استفاده از آن به عنوان ابزاری برای ظرفیت مالی، نتایج مقاله حاضر نشان می دهد که ظرفیت مالی تأثیرات مهمی بر درآمد سرانه کشورها دارد. نتایج بدست آمده از پایایی بالایی برخوردار است.
جمشیـد پژویان ، مارال اسکندری،
دوره ۲۰، شماره ۱۴ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده
اتکای دولت به درآمدهای نفتی که فوق العاده پرنوسان است، روحیه رانت جویی، فساد، دلالی و فعالیتهای غیرمولد را در اقتصاد پایه گذاری می کند. یکی از راهکارهای کاهش وابستگی به نفت، بالا بردن درآمدهای مالیاتی دولت است. پیرو لغو ماده ۱۲۹ قانون مالیاتهای مستقیم با عنوان مالیات بر جمع درآمد در سال ۱۳۸۰ در ایران، یکی از مسائل مهم در این حوزه، بررسی و مطالعه اطلاعات موجود در زمینه اثرات تخصیصی و توزیعی این نوع سیاست مالیاتی در دیگر کشورها است. مالیات بر مجموع درآمد روش جدیدی است که دولت به عنوان ابزاری بدیع و پیرو اصلاح نظام مالیاتی که از محورهای اساسی طرح تحول اقتصادی می باشد در دستور کار خود قرار داده است. بدین منظور در این پژوهش وضعیت مالیاتی چند کشور منتخب از منطقه خاورمیانه و شمال افریقا (مصر، اردن، مراکش، تونس و قبرس) طی دوره ۸ ساله (۲۰۰۹-۲۰۰۲) مورد مطالعه قرار گرفته است. این اطلاعات میتواند کمک قابل توجهی به دولتمردان و سیاستگذاران اقتصادی کشور برای سیاستگذاری بهتر و مؤثرتر در حوزه مالیات به ویژه در شرایطی که پیش نویس لایحه طرح تحول نظام مالیاتی در مهر ماه امسال به مجلس شورای اسلامی تقدیم می گردد، ارایه کند. روش مورد استفاده در این پژوهش، روش داده های ادغام شده می باشد. نتایج مطالعات و بررسیها نشان میدهد که در کشورهای منتخب، اعمال مالیات بر مجموع درآمد شخصی، تأثیر منفی در وضعیت توزیع درآمد ایجاد می کند.
جمشید پژویان، بهناز ورشوساز،
دوره ۲۱، شماره ۱۸ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
مالیات بر ارزش افزوده به دلیل گستردگی پایههای مالیاتی از جمله مالیاتهایی است که درآمد بالایی را برای دولتها به همراه می آورد. از اینرو با درنظر گرفتن خاصیّت درآمدزایی بالای آن، هدف از این مطالعه، بررسی کارایی این مالیات با استفاده از اثر آن بر نسبت درآمدهای دولت به تولید ناخالص داخلی در دو رویکردِ اثرگذاری مستقیم و اثرگذاری متقابل است. از آنجا که در این مطالعه جوامع همگن مدّ نظر بوده اند، نمونه مورد بررسی، ۸ کشور منتخب منطقه منا [۱] طی سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۸ است. به این منظور دو مدل نسبت درآمدی دولت به تولید ناخالص داخلی، تصریح و سپس با استفاده از روش پانلدیتا(دادههای ادغامی) و نرمافزار Eviews ، برای دادههای کشورهای فوق الذکر برآورد شده است. نتایج نشان می دهد که در مدل اثر گذاریِ مستقیم، پذیرش مالیات بر ارزشافزوده همواره منجر به افزایش نسبت درآمدهای دولت به GDP می شود.
جمشید پژویان ، مارال اسکندری ،
دوره ۲۲، شماره ۲۱ - ( بهار ۱۳۹۳ )
چکیده
آنچه سراسر دو قرن اخیر را از قرن های پیشین آن متمایز می سازد، جنگ ها، انقلاب ها، کشف های علمی و نظایر آنها نیست. بلکه رشد اقتصادی پیوسته و گاه شتابانی بوده است که مجموعه اقتصاد جهان را به سرعت به پیش رانده است، اما این رشد مداوم امکان پذیر نمی شد اگر جهان نمی توانست به منابع عظیم انرژی فسیلی دست یابد و از آن بهره ببرد. اما مگر می توان اقتصادهای دانایی محور و صنایع بی وزن و دانش پایه را بنیاد کرد اما هنوز به انرژی فسیلی وابسته بود؟ در شرایطی که تحریم بیش از گذشته تیغه خود را برای فشار بر گلوگاه اقتصاد ایران تیز کرده است، کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی که نقش اساسی در اقتصاد سیاسی ایران در طول دهه های گذشته بازی کرده است، از اهمیت بیشتری برخوردار می گردد. یکی از راهکارهای کاهش وابستگی به نفت، بالا بردن درآمد مالیاتی دولت است. پیرو پیش نویس لایحه تحول نظام مالیاتی کشور در سال ۱۳۹۰ مبنی بر حذف تدریجی کلیه تبعیضات، ترجیحات، تخفیفات و معافیت های مالیاتی و استقرار مالیات بر جمع درآمد و همچنین پایین بودن رشد اقتصادی در کشور، هدف پژوهش حاضر بررسی اثر معرفی این پایه مالیاتی بر رشد اقتصادی می باشد. بدین منظور در این پژوهش وضعیت مالیاتی چند کشور منتخب از منطقه خاورمیانه و شمال افریقا (مصر، اردن، مراکش، تونس و قبرس) طی دوره ۸ ساله )۲۰۰۹-۲۰۰۲) مورد مطالعه قرار گرفته است. روش مورد استفاده در این پژوهش روش داده های ادغام شده (پانل) می باشد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که در کشورهای منتخب منطقه خاورمیانه و افریقا، اعمال مالیات بر مجموع درآمد شخصی، اثر منفی بر رشد اقتصادی کشورهای منتخب داشته است.
رضا امیدی پور، جمشید پژویان، تیمور محمدی، عباس معمارنژاد،
دوره ۲۳، شماره ۲۸ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
اقتصاد ایران همانند اغلب اقتصادهای جهان با معضل فرار مالیاتی روبهرو بوده و در سالهای اخیر بهدلیل گسترش تحریمهای اقتصادی، افت شدید قیمت نفت و کسری بودجه حاصل از آن، دولت درپی تمرکززدائی از نظام وابسته به درآمدهای نفتی و جایگزینی آن با درآمدهای مالیاتی است. در چنین شرایطی خلاء مطالعاتی از حیث سنجش و اندازهگیری کمّی حجم اقتصاد زیرزمینی و فرار مالیاتی اهمیت دوچندانی مییابد. با توجه به چنین ضرورتی، مطالعه حاضر با هدف برآورد حجم اقتصاد زیرزمینی و میزان فرار مالیاتی در اقتصاد ایران با استفاده از رهیافت تابع تقاضای پولی تانزی و الگوی تصحیح خطای برداری (VEC) برای دادههای سالانه ۱۳۵۲ تا ۱۳۹۲ انجام گرفته است. در این مدل نسبت پول نقدِ در گردش به حجم نقدینگی به عنوان متغیر وابسته و متغیرهای بار مالیاتی، نسبت حقوق و دستمزد به درآمد ملی، درآمد سرانه ملی حقیقی و نرخ بهره حقیقی به عنوان متغیرهای توضیحی برای بررسی انتخاب شدهاند. بر اساس یافتههای تحقیق، دو متغیر بار مالیاتی و نسبت حقوق و دستمزد به درآمد ملی بر نسبت پول نقد در گردش به حجم نقدینگی در بلندمدت اثر مثبت و متغیرهای درآمد سرانه ملی حقیقی و نرخ بهره حقیقی در بلندمدت بر این نسبت اثر منفی دارند. همچنین، نتایج تحقیق نشان میدهد که حجم اقتصاد زیرزمینی و فرار مالیاتی برآوردی طی دوره مورد بررسی روندی صعودی دارند.
جمشید پژویان ، سعیده احمدی ، محسن مهرآرا، عباس معمارنژاد،
دوره ۲۶، شماره ۳۷ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
در این مقاله رابطه بین آزادسازی تجاری (در قالب سه شاخص متفاوت) با کل درآمدهای مالیاتی و چهار پایه مالیاتی با استفاده از دادههای تابلویی ۳۲ کشور کمتر توسعهیافته و درحال توسعه عضو سازمان تجارت جهانی، طی دوره ۲۰۱۵-۲۰۰۰، مورد بررسی قرار گرفته است. اگرچه متغیرهای مستقل بسیاری در قالب بررسی تأثیر ویژگیهای ساختاری و محدودیتهای نهادی و سیاسی بر درآمدهای مالیاتی در مدلها گنجانده شدهاند، اما هدف اصلی این مطالعه بررسی تأثیر آزادسازی تجاری بر درآمدهای مالیاتی با استفاده از شاخصهای مختلف آزادسازی تجاری است. در این مطالعه از سه شاخص «باز بودن تجارت»، «نرخ تعرفه» و «آزادی تجارت» برای نشان دادن میزان آزادسازی تجاری استفاده شده است و نتایج نشان میدهد که هریک از این شاخصها اثرات متفاوتی بر انواع درآمدهای مالیاتی داشتهاند. بر اساس نتایج بهدست آمده، کل درآمدهای مالیاتی و پایههای مختلف آن، چندان تحتتأثیر افزایش باز بودن تجارت (سهم تجارت از تولید ناخالص داخلی) و آزادی تجارت (حذف موانع تعرفهای و غیرتعرفهای) نیستند. این موضوع در حالی است که تأثیر آزادسازی تجاری بر ساختار مالیاتی به شکل کاهش نرخهای تعرفهای بیش از دو شاخص دیگر آزادسازی است. همچنین نتایج نشان میدهد که در هر سه شاخص استفاده شده برای آزادسازی تجاری، افزایش آزادسازی با تغییر در ترکیب مالیاتی در کشورهای در حال توسعه همراه است. یعنی با افزایش آزادسازی، از سطح مالیات بر تجارت کاسته شده و بر میزان مالیاتهای داخلی مانند مالیات بر کالا و خدمات، مالیات بر شرکتها و مالیات بر درآمد اشخاص افزوده شده است. هرچند که میزان این تغییرات در کاهش نرخ تعرفه بیش از دو شاخص دیگر آزادسازی تجاری است.
مارال اسکندری، جمشید پژویان، تیمور محمدی، فرهاد غفاری،
دوره ۲۸، شماره ۴۷ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
در بین انواع منابع دولت، مالیات به عنوان منبع دائمی و قابل پیش بینی همواره مورد توجه دولتمردان بوده است. اقتصاددانان همواره در تلاشند تا پایه های مالیاتی جدیدی معرفی کنند که کمترین عدم کارایی را در سیستم اقتصادی ایجاد کند که در این بین «مالیات های سبز» که بر پایه هزینه اعمال می شود از چنین ویژگی برخوردار است. در کشور ایران این نوع مالیات بویژه به دلیل اهمیت کاهش اتکا به درآمدهای نفتی در راستای کاهش اثرپذیری از تحریمها، مورد توجه قرار گرفت. در این پژوهش به مطالعه مالیاتهای زیستمحیطی پرداخته می شود و اثر این نوع مالیات بر توزیع درآمد در ۳۵ کشور منتخب سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در بازه زمانی ۲۰۱۵-۱۹۸۰ بررسی می شود. نتایج مدل پانل نشان می دهد که اعمال مالیات سبز، اثری در بهبود توزیع درآمد نداشته است.