اخیراً بر مبنای نظریه حسابداری ذهنی پژوهشهای متعددی به بررسی درک تصمیمات مالیاتدهندگان پرداختهاند و شواهد اولیه نشان میدهد مالیاتدهندگان در استفاده از حسابداری ذهنی با یکدیگر تفاوت دارند. بااینحال، پژوهشهای پیشین هنوز میزان شیوع حسابداری ذهنی را در میان مالیاتدهندگان خود اشتغال تعیین نکرده است و به بررسی منشأ بالقوه تفاوتهای بین فردی در تفکیک ذهنی مالیاتدهندگان خود اشتغال نپرداخته است؛ بنابراین هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر حسابداری ذهنی بر مالیات بر درآمد و مالیات بر ارزشافزوده در میان صاحبان مشاغل خود اشتغال است. پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل مؤدیان مالیاتی استان کرمان در سال ۱۴۰۱ است. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها با استفاده از نمونهای شامل ۱۱۴ مؤدی مالیاتی حقیقی نشان داد حسابداری ذهنی دارای رابطه مثبت و معنیدار با مالیات بر درآمد و مالیات بر ارزشافزوده است. همچنین نتایج نشان داد بین حسابداری ذهنی مالیات بر درآمد و حسابداری ذهنی مالیات بر ارزشافزوده تفاوت معناداری وجود دارد. به بیانی دیگر، مالیاتدهندگان با احتمال بیشتری برای مالیات بر ارزشافزوده، نسبت به مالیات بر درآمد، حساب ذهنی جداگانه در نظر میگیرند.