1- ، gayane.nazer@ut.ac.ir
چکیده: (793 مشاهده)
مالیات به مثابهی یک اخلال در نظام بازار است و لذا یکی از پرسشهای اصلی در نظام مالیاتی، اندازهگیری آثار منفی پایههای مختلف مالیاتی و ارائهی سیاستهای جبرانی است، بطوریکه ضمن حفظ درآمدهای دولت، کمترین آثار منفی رفاهی را در پی داشته باشد. مطالعهی حاضر با استفاده از یک مدل تعادل عمومی محاسبهپذیر که برای اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۰ مقداردهی شدهاست، شاخصهای رفاهی را برای پایههای مالیاتی مصرف و درآمد مقایسه مینماید. نتایج برای رفاه کل نشان میدهد با فرض ثبات در کسری بودجه دولت، حرکت از پایهی درآمدی به مصرفی موجب افزایش رفاه کل میشود؛ هرچند که این افزایش رفاه بهطور همگن میان دهکهای درآمدی توزیع نشدهاست. نتایج برای مدلسازی با دهکهای روستایی و شهری نشان میدهد، کاهش نرخ مالیات بر درآمد و جایگزینی آن با مالیات مصرف (تحت شرایط ثبات در کسری بودجه دولت) موجب میشود که شاخص رفاهی دهکهای کمدرآمد بیش از سایرین کاهش یابد. با افزایش سطح درآمد، اثر منفی رفاهی ناشی از تغییر در سیاست مالیاتی کاهش مییابد، هر چند که در دهک آخر روستایی و شهری این الگوی کاهنده به دلیل فرار مالیاتی بالا تغییر کرده و افزایش مییابد. در مجموع، در صورتی که سیاست مالیاتی از درآمد به مصرف تغییر نماید، در کوتاهمدت آثار منفی آن بر دهکهای کمدرآمد بزرگتر بوده و لذا لازم است بهطور همزمان پوشش تامین اجتماعی نیز برای دهکهای کمدرآمد گسترش یابد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
مدیریتی دریافت: 1401/5/19 | پذیرش: 1401/3/10 | انتشار: 1401/3/10